مَــهــدے
سکوت و نقطه چین های بعدش
عاشقی و خیالبافی های بعدش
باران و طوفان های بعدش
خیابان و آوارگی های بعدش
سیگار و سردرد های بعدش
شجاعت و ترس های بعدش
سکوت کن که عاشقی درد است
زیر باران آوارگی تلخ است
ترس از پرتگاه و کشیدن سیگار عمیقا از درد است ..
حال باید جور دیگر دید
پیاپی ، پشت هم خنجر دید !
درختان را تبر میدید
تمام گل هایش را باغبان میچید ..
به خواب انگار ، بیدار است
تمام کابوس ها ، رنگ دیوار است ..
پرنده را قفس ، پرواز می آموخت
به وقت کوچ از این خانه ، دو چشمم غرق فردا بود ..
زمینش را هوا میدید ،
جهنم را خدا میدید ..
نگاهش کردم و گفتم ،
دو چشمم از دور ، سراب را هم آشنا میدید ..